هرچند کمتر از هر وقت دیگری اینروزها جرات خیال کردنت را دارم، اما خیالت از هر زمان دیگری شفاف تر و روشن تر است. شاید برای همین هم باشد که کمتر جراتش را دارم که چشم هام را ببندم و لبخندت را تصور کنم.
عوضش اما اینروزها کلی به خودم فکر میکنم. البته میدانی که؛ به من از دید تو، یک جورهایی امیرخانیوارش؛ منتو.
با این حال اینها فقط گوشهای از این روزهای من است. روزها و شب هایی عجیب. عجیب. و این تنها صفتی است که میتوانم به این روزها بدهم.
- چهارشنبه ۲۵ بهمن ۹۶