مرد مرگ است

اینها عاشقانه نیست جانم، یا اگر هست از این عاشقانه های معمول نیست. جماعت معنای عاشقانه را لوث کرده اند، یا شاید هم لوس. اما عاشقانه برای ما همین الفاظ به زبان محاوره است که من از لب های با حیای تو تصورشان می کنم و آرام می گیرم. عاشقانه همین آرامش است و اگر زندگی عاشقانه نباشد قطعا می شود جهنم بی تابی و هذیان. پس عاشقانه نیاز به بازتعریف تازه ای دارد فارق از توهمات لوس جماعت. می شود گفت: عاشقانه، همین تویی، همین سکون، همین آرامش. یا خلاصه نرش همان گزاره اول؛ «عاشقانه، همین تویی.»

و خب اینطور بهتر است(:


[ای بال و پرم! شکوه بالندگی ام

دامن زده خوبی ات به شرمندگی ام

زن زندگی است و مرد، مرگ است ولی

مادام که با توام پر از زندگی ام]