سیصد و هشتاد و یکم

احساس شرمندگی های معمول در مقابل این حس شرمندگی که تنها وقتی مشکلی هست یاد خدا می افتم هیچ نیست. مشکل از کجاست؟ قلبم مطمئن نیست انگار، هنوز می ترسم، همیشه میترسیدم، یعنی می شود؟ می شود یک روز باور کنم؟ مشکل از کجاست؟ خواستن چرا وصل نمی شود به توانستن؟ شرمنده ام، خسته ام...