باران نبودن باران

رانندگی توی یک جاده خلوت و داغ کویری با یک تویوتای زهوار در رفته که از ضبط کاست خورش با خش فراوان سعدی البیاتی موالی می خواند. تنهای تنهای تنها...

[بارانی که هوا را تازه نکند، باران نیست. مثل منی که من نیستم وقتی باران هوایم را تازه نمی کند.]