سیصد و پنجاه و یکم

عجبا لغزال قتال عجبا

كم بالافكار و بقلوب لعبا

يخطو١ بدلال٢ و يثير٣ شهبا٤


[١.قدم می‌زند، گام برمی‌دارد]

[۲.به کرشمه، به ناز]

[۳.بالا می‌روند، به آسمان می‌روند]

[۴.جمع شهاب است]

[ریبال الخضری]

[فواد عبدالمجید]

[مزاج شوقم از آب وگل تسلی نیست

جنون سرشته غبار رم غزال توام]

[به قول رفیق، عجبا!]