بیست و ششم

من، من نیستم. من پسربچه پرحرف منم، با موهای خرمایی و چشم‌های کنجکاو که بعضی شب ها از ترس اینکه یک موجود لزج و پهن توی حیاط است خوابش نمی‌برد.

[اوه...تحملت چقدر سخت است پسر جان!]