هفتاد و چهارم

زندگی هر چقدر پیچیده، مسیر هر چقدر سنگلاخی و مقصد هر چقدر هم که مه آلود و گنگ، اما باز فارغ از این همه می‌شود ثانیه‌ای کنار جاده به درختی یا تخته سنگی تکیه داد و خیال کرد، و در خیال احوالت را پرسید، که؛ حالت چطور است؟ حالت نه! بالت چطور است؟ و بعد خندید که چه چیزی مهم تر از حال تو؟ مهم تر از احوال بالهایت؟ که هنوز با آنها می‌پری یا نه؟

ای بابا... یادم رفت احوالت را بپرسم که.

شاید تو هم...