سی و سوم

منتظر توام. منتظر توام. منتظر توام. بیش از اشتیاق مردی که زنی را کم دارد تو را کم دارم، و ///// ////، و هرگز نمی‌گذارم آسمانم، که از آن برایت گفتم «برفها را منفجر کند»؛ من به ردپایمان افتخار می‌کنم، و نمی‌خواهم چیزی، حتی آسمان هم، آنرا از میان بردارد.

[رسائل من غسان كنفاني الى غادة السمان]

[ردپاهان را میان برف کدام آسمان می‌تواند منفجر کند؟]