دویست و نود و هشتم

از خواب بیدار می‌شوم و هیچ چیز به یاد نمی‌آورم.

حتی درست یادم نمی‌آید نماز صبح را خواندم یا نه.

فقط به خاطرم هست که قرار بود محکم تر باشم، عاقل‌ تر و فعال تر.