صد و نود و دوم

کسی که نمیداند، باید فکر کند.

کسی که احوالش معلق است باید با آن فکر تصمیم های جدید بگیرد.

و خب حرف زدن و احساس شاید مخل فکر و تصمیم باشد. که غالبا میگویند هست.


[پس انگار هنوز کافی نیست. و شاید، تا مدتها هم کافی نباشد.]