صد و شصت و هشتم

تو که بگویی آرام باش، نه که آرام بشوم، دیگر موضوعی برای آشفتگی ندارم.

و شاید هیچ وقت آرام تر از این نبوده‌ام.


[یک لحظه تمام وجودم احساس نیاز به رویا کرد، چشمهام چه سنگین شده، سرم چه سبک...]