صد و چهلم

شریک بودن ما هم همینطور، چه در هوای ابری و باران دانه درشت و دل انگیز اهواز چه در هوای گرفته هر کداممان. هر کدام به جای خودش پر است از زندگی، پر از حال خوب.

اصلا میدانی، این با هم بودن شاید نتواند تمام اندوه و تنهایی ما را از بین ببرد _که به احتمالا هم همینطور است_ اما خب من فکر میکنم اقلا کاری که می‌کند این است که هر احساس به ظاهر ناخوشایندی را خوشایند می‌کند. مثل همین نگرانی، یا این صبر طولانی.

:)


[حس میکنم تمام معادلات معمول، توی این ماجرا به هم ریخته:)]