صد و بیست و سوم


عشق، این هجوم بی محاسبه، می‌تواند تو را برای وصول به عشقی بزرگتر و باز هم بزرگتر، به جنبشی ساحرانه وادارد و تا نهایت «انهدام خود در راه چیزی فراسوی خود» پیش برد، و می‌تواند به سادگی، زمینگیرت کند، به خاک سیاهت بنشاند، و از تو یک برده‌ی مطیع و امر بَر و ضد جنبش بردگان بسازد...


[کتاب سوم]

[این که از عشق باید گفت یا نه، چیزی است که تنها تعریف عشق نزد ما معین میکند، و من اینجا از تو میگویم پس از عشق گفتن بلا اجتناب، که عشق در من نه آن کلیشه مکرر که عینا  خود تویی]