صد و شانزدهم


باید یک گلدان سفالی کوچک لعاب زده برایش بگیرم، و به احمدرضا یاد بدهم که از این به بعد باید پریشان صداش کند:) اینطور همه یاد می‌گیرند اسم این خوشگل با نمک پریشان است!